جرح و تعدیلجرح و تعدیل، شاخهای از علوم حدیث و اصطلاحی در آن است که، ناظر به ارزیابی وثاقت و عدم وثاقت راویان (و به تبع آن پذیرفتن یا نپذیرفتن احادیث آنان) و معیارهای آن میباشد. مبحث جرح و تعدیل، از جمله مهمترین انواع علوم حدیث است که فهم معانی کتاب و سنّت، که به کمک آثار و احادیث صحیح، حاصل میشود، بدان وابسته دانسته شده است، زیرا شناخت آثار و اخبار صحیح و سقیم، منوط به شناخت میزان وثاقت راویان احادیث است. [۱]
الجرح و التعدیل، ج۱، ص۲.
فهرست مندرجات۲ - جَرح در قرآن ۳ - مجروح در علم حدیث ۴ - جَرح در علم رجال ۵ - تعدیل در لغت ۶ - تعدیل در علم حدیث ۷ - تعدیل در علم رجال ۸ - جایگاه جرح و تعدیل در علم حدیث ۹ - نظر علما در علم جرح و تعدیل ۱۰ - تعریف علم جرح و تعدیل ۱۱ - مشروعیّت علم جرح و تعدیل ۱۱.۱ - ملاک جرح در صدر اسلام ۱۱.۲ - جرح و تعدیل راویان در روایات ۱۱.۳ - جرح و تعدیل در اهل سنّت ۱۲ - علّت پیدایش علم جرح و تعدیل ۱۳ - ویژگیهای راوی در علم جرح و تعدیل ۱۳.۱ - عدالت ۱۳.۲ - ضبط ۱۳.۳ - اسلام و عقل ۱۳.۴ - مذهب صحیح ۱۴ - بدعت در نظر محدّثان اهل سنّت ۱۴.۱ - پذیرش روایت راوی تکفیر شده ۱۴.۲ - ردّ روایت راوی داعی بدعت ۱۵ - منظور از عدالت راوی ۱۶ - شهادت و احراز عدالت روای ۱۷ - عوامل مخلّ عدالت راوی ۱۸ - فقدان عدالت، دلیل ضعف حدیث ۱۹ - منظور از ضبط راوی ۲۰ - انواع ضبط ۲۱ - عوامل مخلّ ضبط راوی ۲۱.۱ - ضبط روایت و ملاک حسن و ضعف ۲۲ - فقدان ضبط، دلیل ضعف حدیث ۲۳ - ملاک تشخیص راوی ضابط ۲۴ - اقسام جرح و تعدیل ۲۴.۱ - نظرات در میزان اعتبار این دو قسم ۲۵ - مصطلحات جرح و تعدیل ۲۵.۱ - انواع مصطلحات جرح و تعدیل ۲۶ - مراتب جرح و تعدیل راویان ۲۷ - مراتب تعدیل، بر حسب تقسیم راویان ۲۸ - مراتب جرح راویان ۲۹ - صور تعارض جرح و تعدیل ۲۹.۱ - تعارض قابل جمع ۲۹.۲ - تعارض غیر قابل جمع ۳۰ - نظریات تقدّم در تعارض جرح و تعدیل ۳۰.۱ - تقدّم جرح بر تعدیل مطلقا ۳۰.۲ - تقدّم تعدیل بر جرح مطلقا ۳۰.۳ - تساوی جرح و تعدیل و لزوم مرجّح ۳۱ - نظریه مشهور در تعارض جرح و تعدیل ۳۲ - نقش مرجّحات در تعارض جرح و تعدیل ۳۳ - شروط جارح و معدِّل ۳۴ - ملاک جرح معتبر ۳۵ - آثار مربوط به جرح و تعدیل راویان ۳۶ - محلّ مبحث جرح و تعدیل در کتب شیعه ۳۷ - فهرست منابع ۳۸ - پانویس ۳۹ - منبع ۱ - جَرح در لغتجَرح، از باب فَعَلَ یفعَلُ، معانی لغوی متعددی دارد که از آن جمله زخم بدنی، زخم زبان (طعنه) و کسب و اکتساب است. ۲ - جَرح در قرآندر قرآن، جُرْح (جمعِ آن جُروح)، به معنای زخم با سلاح و جَرْحَ و اِجْتراح، به معنای اکتساب، به کار رفته است. ۳ - مجروح در علم حدیثدر اصطلاح علوم حدیث، مجروح (اسم مفعول) نوعی وصف برای شاهد و راوی است که وقتی به آن موصوف شود، نشان دهنده عادل نبودن او است و در نتیجه به قول وی نمیتوان عمل کرد. [۸]
جامعالاصول فی احادیث الرسول، ج۱، ص۱۲۶.
۴ - جَرح در علم رجالمراد از جرح در علم رجال، خدشه وارد کردن به عدالت یا ضبط راوی یا هر دو ویژگی یاد شده است به طوری که در نتیجه این جرح، حدیث او ناپذیرفتنی تلقی شود. [۹]
معجم مصطلحات الحدیث و لطائف الاسانید، ص۱۱۴.
[۱۰]
تحریر علومالحدیث، ج۱، ص۳۵۷.
[۱۱]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۷.
۵ - تعدیل در لغتتعدیل، مصدر باب تفعیل، از ریشه عَدْل (ضد ظلم و جور) است. عدَّل، به معنای اقامه به کار میرود؛ یعنی، راست کردن چیزی که منحرف و کج شده است. ۶ - تعدیل در علم حدیثتعدیل در اصطلاح علم حدیث، صحه گذاشتن بر عدالت راوی و شاهد است که موجب پذیرفته شدن حدیث یا شهادت وی میگردد. [۱۳]
جامعالاصول فی احادیث الرسول، ج۱، ص۱۲۶.
[۱۴]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۸.
۷ - تعدیل در علم رجالدر علم رجال، مفهومی دقیق دارد، به این صورت که تعدیل، به معنای توثیق است و مراد از توثیقِ راوی، به معنای صحه گذاشتن بر عدالت و ضبط وی، به صورت توأمان، است، زیرا این دو ویژگی است که موجب پذیرش خبر راوی میشود. [۱۵]
ضوابط الجرح و التعدیل، ص۱۱
۸ - جایگاه جرح و تعدیل در علم حدیثعلم جرح و تعدیل نقطه کانونی علوم حدیث، با رویکرد نقادانه به حدیث به شمار میرود. [۱۶]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۵.
این علم در آثار محدّثان، معمولاً با عنوان «مَعْرِفَة صِفَة مَنْ تُقْبَلُ رِوایتُهُ و مَنْ تُرَدُّ رِوایتُهُ» [۱۷]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۱۸.
[۱۸]
المقنع فی علوم الحدیث، ج۱، ص۲۴۴.
یا نظایر آن [۱۹]
الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ص۳۷.
، و در دوران معاصر با عنوان جرح و تعدیل مورد بحث قرار گرفته است.
۹ - نظر علما در علم جرح و تعدیل۱) حاکم نیشابوری [۲۰]
معرفة علوم الحدیث، ص۵۲.
علم جرح و تعدیل را دو علم مستقل دانسته و در کتاب «المدخل الی معرفة الصحیح»، به تفصیل درباره هر کدام سخن گفته است. در عین حال، جرح و تعدیل، گاه علمی مستقل و هم شأن علل الحدیث دانسته شده است. [۲۱]
ضوابط الروایة عندالمحدثین، ص۲۳۵.
۲) حاجی خلیفه [۲۲]
کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج۱، ستون۵۸۲.
این علم را از فروع علم رجال دانسته است که در آن با الفاظی خاص، درباره جرح و تعدیل راویان، بحث و مراتب الفاظ نیز در نظر گرفته میشود.
۱۰ - تعریف علم جرح و تعدیلدر مجموع، جرح و تعدیل علمی است که در آن از قواعد قابلاعتمادی که در تعیین مرتبه راویان حدیث، از جهت جرح و تعدیل، وجود دارد، با استفاده از الفاظ و عباراتی که ویژه جرح و تعدیل است، بحث میشود. ۱۱ - مشروعیّت علم جرح و تعدیلعلم جرح و تعدیل مشروع است و ریشه در کتاب و سنّت دارد. در برخی آیات قرآن (از جمله آیه ششم سوره حجرات) یا روایات نبوی (از جمله روایت مشهور «مَنْ کَذِب علی متعمداً فَلْیتَبَوَّأ مقعده من النار») [۲۳]
الجامع الصحیح، ج۱، ص۸.
بر ضرورت آن تأکید شده و الهامبخش ظهور دانش جرح و تعدیل در بین مسلمانان گردیده است. [۲۴]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۸- ۱۰.
همچنین نقد و تکذیبهای برخی از صحابه درباره یکدیگر، رواج جرح را در دوره صحابه نشان میدهد. [۲۵]
نقد الحدیث فی علم الروایة و علمالدرایة، ج۱، ص۴۳۰.
[۲۶]
منهج النقد فی علوم الحدیث، ص۵۳- ۵۴.
۱۱.۱ - ملاک جرح در صدر اسلامبنا به گفته ابن سیرین، یکی از ملاکهای جرح راوی در دوران صحابه و تابعان، میزان وابستگی راوی به سنّت نبوی یا گرایش او به بدعتگذاران بود. [۲۷]
الجامع الصحیح، ج۱، ص۱۱.
از عبداللّه بن مبارک نقل شده است که او «اِسناد» را از لوازم دین میدانست که در صورت فقدان آن، هرکس هر چه میخواهد نقل میکند. [۲۸]
الجامع الصحیح، ج۱، ص۱۲.
مالک بن انس نیز از هفتاد تن از راویان، که برخی حتی به امانت نیز موصوف بودند، حدیث نقل نمیکرد، زیرا شأن آنان را مناسب با نقل حدیث نمیدانست. [۲۹]
الکفایه فی علم الروایة، ص۱۹۱.
۱۱.۲ - جرح و تعدیل راویان در روایاتاز امامان شیعه، به ویژه امام باقر و امام صادق علیهماالسلام، هم در این باب (جرح)، روایاتی رسیده که شمار فراوانی از آنها در «اختیار معرفة الرجال کشّی» گردآوری شده است. مثلاً، در روایات رجالی امام باقر و امام صادق علیهماالسلام، اشخاصی چون زُرارة بن اَعین، محمد بن مسلم، ابوبصیر، برید بن معاویه، فُضَیل بن یسار و حُمران، مورد توثیق و تمجید قرار گرفتهاند [۳۰]
اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، ص۱۳۶.
[۳۱]
اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، ص۱۷۰.
[۳۲]
اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، ص۱۷۶.
و افرادی چون مُغیرة بن سعید، ابوالخطاب، یزید الصائغ، جرح و طعن شدهاند. [۳۳]
اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، ص۲۹۱.
[۳۴]
اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، ص۲۹۴.
[۳۵]
اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، ص۳۰۰ـ۳۰۲.
[۳۶]
اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، ص۳۲۱.
آنچه در زمینه جرح و تعدیل راویان، در احادیث ائمه علیهمالسلام آمده است، مشروعیت جرح و تعدیل را از نظر آنان نشان میدهد. ۱۱.۳ - جرح و تعدیل در اهل سنّتعلمای اهل سنّت نیز جرح راوی را از مصادیق غیبت نشمرده و در مباحث جرح و تعدیل، به تفصیل از لزوم آن سخن گفتهاند. [۳۷]
جامعالاصول فی احادیث الرسول، ج۱، ص۱۳۰ـ۱۳۲.
[۳۸]
لسان المیزان، ج۱، ص۴.
[۳۹]
لسان المیزان، ج۲، ص۲۱۳.
[۴۰]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۴۶ـ۴۷.
ابن حجر عسقلانی [۴۱]
لسان المیزان، ج۱، ص۴.
نه تنها جرح راویان را مذموم نشمرده، بلکه آن را واجب کفایی اعلام کرده است.
۱۲ - علّت پیدایش علم جرح و تعدیلبا توجه به ضرورت افشای راویان دروغگو یا سهلانگار بود که علم جرح و تعدیل به عنوان یکی از علوم حدیث [۴۲]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۱۸.
[۴۳]
علوم الحدیث، ص۱۰۷.
و به طور خاص یکی از فروع علم رجال [۴۴]
دراسات فی علوم الحدیث، ص۲۲۶.
[۴۵]
کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج۱، ستون۵۸۲.
و به مثابه میزانی برای شناخت رجال احادیث [۴۶]
دراسات فی علوم الحدیث، ص۲۲۷.
، در بین مسلمانان پدید آمد؛ بر این اساس، برخی معتقدند این علم از اختصاصات علوم اسلامی است و در دیگر اقوام نظیر ندارد. [۴۷]
دراسات فی علوم الحدیث، ص۲۲۷.
۱۳ - ویژگیهای راوی در علم جرح و تعدیلعدالت و ضبط، دو ویژگی عمده راوی شمرده شده است. ابن صلاح [۴۸]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۱۸.
تصریح کرده است که پیشوایان حدیث و فقه، اتفاق نظر دارند که لازم است راوی حدیث، برای آن که به حدیث او استناد شود، از دو ویژگی عدالت و ضبط برخوردار باشد.
۱۳.۱ - عدالتعدالت به معنای مسلمان و بالغ و عاقل بودن و نیز دور بودن از موجبات فسق و امور خلاف مروت است. ۱۳.۲ - ضبطضبط به معنای آن است که شخص به دور از غفلت باشد، یعنی اگر از حافظه به نقل حدیث میپردازد، با تمام شرایط آن را در حفظ داشته باشد و اگر از روی نوشته حدیث نقل میکند، در ضبط آن کوشا باشد و نیز اگر حدیث را به صورت نقل به معنی، روایت میکند، به معانی آن آگاه باشد. [۴۹]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۱۸.
[۵۰]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۵۳ـ۲۵۴.
[۵۱]
الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ص۱۱۰ـ۱۱۱.
[۵۲]
معجم مصطلحات الحدیث و لطائف الاسانید، ص۲۳۶.
[۵۳]
معجم مصطلحات الحدیث و لطائف الاسانید، ص۲۷۰ـ۲۷۴.
[۵۴]
علوم الحدیث، ص۱۲۶ـ۱۳۰
بنابراین، در مبحث جرح و تعدیل راویان، در واقع، درباره دو ویژگی عدالت و ضبط راوی سخن گفته میشود. لذا در تمام آثاری که در موضوع جرح و تعدیل تألیف شده، بحث از عدالت و ضبط راویان به صورت مجمل یا مفصّل آمده است. [۵۵]
معرفة علوم الحدیث، ص۵۳.
[۵۶]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۱۸.
[۵۷]
الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة.
[۵۸]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۲۰.
[۵۹]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۵۳ـ۲۵۷ص۱۱۱.
[۶۰]
اهتمام المحدثین بنقد الحدیث (سنداً و متناً)، ص۱۶۶ـ۲۴۲.
[۶۱]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۱۸۵ـ۱۹۰.
[۶۲]
علوم الحدیث، ص۱۲۶-۱۳۰.
۱۳.۳ - اسلام و عقلچنان که از قول ابن صلاح [۶۳]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۱۸.
نقل شد، یکی از لوازم عدالت راوی، مسلمان بودن اوست. به عبارت دیگر، شروط الزامی راوی برای نقل روایت، اسلام، عقل، عدالت و ضبط است. [۶۴]
علوم الحدیث، ص۱۲۶.
؛ اما، به این سبب در شرایط راوی، بر عدالت و ضبط تکیه شده که در واقع این دو ویژگی فرع بر اسلام و عقلاند و لذا درباره آنها کمتر بحث شده است.
۱۳.۴ - مذهب صحیحاما در باب شرطِ داشتنِ مذهب خاص، برای پذیرفتن یا نپذیرفتن خبر راوی، اختلاف نظر وجود دارد. نظر محدّثان شیعه: بر اساس نظر محدّثان و فقیهان شیعه، داشتن مذهب صحیح (اصطلاحاً، ایمان) از لوازم راوی حدیث صحیح محسوب میشود [۶۵]
الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ص۶۶.
[۶۶]
مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۲، ص۲۶.
، اما در عین حال، داشتن مذهبی غیر از مذهب تشیع، مانع قبول حدیث راوی نیست بلکه در صورتی که با وثاقت راوی جمع شود، حدیث او به عنوان حدیث موثق پذیرفته میشود [۶۷]
الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ص۷۰.
[۶۸]
مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۲، ص۲۷.
؛ به همین سبب، در سند روایات شیعه شماری از راویان سنّی، زیدی، واقفی و فَطَحی مذهب قرار دارند که به دلیل توثیق از سوی عالمان علم رجال، حدیثشان پذیرفته شده است.مثلاً:
نجاشی، حُمَید بن زیاد کوفی را با وجود واقفی بودن، ثِقه دانسته و نیز علی بن حسن بن علی بن فَضّال را در عین فطحی مذهب بودن، ثقه دانسته است. نظر محدّثان اهل سنّت: محدّثان و رجالیان اهل سنّت نیز در کتابهای خود، بحث انحراف مذهبی را با تعبیر «بدعتگذاری» مطرح کرده و بر آناند که روایات بدعتگذار، پذیرفتنی است، به شرط آن که بدعتگذار، دروغگویی را جایز نداند و برای تقویت و یاری مذهب انحرافی خود، حدیث، جعل نکند و نیز در اعتقاد خود غلو نکند و مردم را به آن فرا نخواند. [۷۱]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۲۸ـ۲۳۰.
۱۴ - بدعت در نظر محدّثان اهل سنّتمحدّثان و رجالیان اهلسنّت، قائل به دو گونه بدعت شدهاند: ۱) بدعتی که موجب تکفیر راوی میشود. ۲) بدعتی که به تکفیر راوی نمیانجامد، اما موجب تفسیق میگردد. [۷۲]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۲۸.
[۷۳]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۱۰.
[۷۴]
قواعد فی علم الحدیث، ص۱۰۵ـ ۱۰۶.
به عقیده آنان روایت راویان دسته اول، پذیرفتنی نیست [۷۵]
النکت علی نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ص۱۳۶.
[۷۶]
المقنع فی علوم الحدیث، ج۱، ص۲۶۵.
[۷۷]
قواعد فی علم الحدیث، ص۱۰۵.
و لذا باید در تکفیر راوی، احتیاط کرد. [۷۸]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۱۰.
۱۴.۱ - پذیرش روایت راوی تکفیر شدهابن حجر عسقلانی بر آن است که روایت کسی که به دلیل بدعتگذاری تکفیر شده نیز نباید رد شود، زیرا هر طایفه از مسلمانان ادعا میکند که دیگر طوایف مخالف او بدعتگذارند و در این خصوص، مبالغه میکند تا آن جا که آنها را تکفیر میکند. [۷۹]
النکت علی نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ص۱۳۶ـ۱۳۷.
در صورتی که اگر این تکفیرها مطلقاً پذیرفته شود، نتیجه آن، تکفیر همه فرق اسلامی خواهد شد.
با چنین دیدگاهی، که موضع بیشتر اهل سنّت است [۸۰]
دراسات فی منهج النقد عند المحدثین، ص۲۴۵.
، اعتقاد راوی به تشیع، در همه حالات آن، از نظر آنان جرح به شمار نمیرود [۸۱]
منتهی الامانی بفوائد مصطلح الحدیث للمحدث الالبانی، ص۲۸۶.
، به ویژه اگر توجه شود که بسیاری از محدّثان و راویان بزرگ، به سبب برخی گرایشها یا پارهای تعبیرات، شیعه شمرده شدهاند. [۸۲]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۱۲۴.
۱۴.۲ - ردّ روایت راوی داعی بدعتآنچه در همه مذاهب، مورد اتفاق است این است که اگر راوی بدعتگذار، در شمار داعیان به بدعت و عقیده انحرافی باشد، حدیث او پذیرفته نخواهد شد [۸۳]
النکت علی نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ص۱۳۷.
[۸۴]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۱۱.
[۸۵]
قواعد فی علم الحدیث، ص۱۰۶.
؛ به همین سبب، رجالیان شیعه، غالیان و سران دیگر مذاهب انحرافی (از جمله واقفیه و فطحیه) را، که در تبلیغ عقاید انحرافی خود مصرّ بودهاند، به کلی مورد جرح و تضعیف قرار داده و به حدیث آنها اعتماد نکردهاند.
۱۵ - منظور از عدالت راویعدهای از محدّثان درباره عدالت راوی بر این عقیدهاند که عدالت، نوعی ملکه روحی است که با تقوا ملازمت دارد، به طوری که صاحب آن از ارتکاب گناهان کبیره، اصرار بر گناهان صغیره و انجامِ امورِ خلافِ مروت، امتناع میورزد. [۸۶]
الکفایه فی علم الروایة، ص۱۰۲ـ۱۰۳.
[۸۷]
النکت علی نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ص۸۳.
[۸۸]
مقباس الهدایة فی علم الدرایة، چاپ محمدرضا مامقانی، ج۲، ص۳۲.
[۸۹]
علوم الحدیث، ص۱۳۰.
[۹۰]
معرفة علوم الحدیث، ص۵۳.
این برداشت از عدالت همان چیزی است که در مورد شاهد نیز در نظر گرفته میشود و ارتکاب گناهان علنی، شهادت شاهد را از بین میبرد [۹۱]
معرفة علوم الحدیث، ص۵۳. و اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۵۵- ۵۶.
اما گاه عدالت راوی با عدالت شاهد، متفاوت تلقی شده است. [۹۲]
اهتمام المحدثین بنقد الحدیث (سنداً و متناً)، ص۱۷۴ـ ۱۷۸.
[۹۳]
علوم الحدیث، ص۱۳۰.
به عقیده شیخ طوسی ، عدالت معتبر در مرحله روایت، راستگویی راوی است حتی اگر گناه علنی از وی سر زند. در این برداشت از عدالت، دروغگویی راوی مهمترین سبب جرح است، چنان که برخی تصریح کردهاند که دروغگویی، قویترین و واضحترین سبب جرح است. [۹۵]
منتهی الامانی بفوائد مصطلح الحدیث للمحدث الالبانی، ص۲۸۹.
۱۶ - شهادت و احراز عدالت روایهمچنین، بنا بر نظر عدهای، احراز عدالت برای راوی، با شهادت یک نفر نیز حاصل میشود. [۹۶]
الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ص۳۸.
[۹۷]
الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ص۱۱۴.
[۹۸]
اهتمام المحدثین بنقد الحدیث (سنداً و متناً)، ص۱۸۴.
[۹۹]
علوم الحدیث، ص۱۳۰.
۱۷ - عوامل مخلّ عدالت راویعوامل مخلّ به عدالت راوی، در بحث جرح و تعدیل، بر دو نوع است: ۱) عواملی که با شخص راوی ارتباط دارد، از جمله: نامشخص بودن راوی، ناشناخته بودن راوی و مجهول الحال بودن او. ۲) عواملی که با ویژگیهای فردی و اخلاقی و اعتقادی راوی مرتبط است، از جمله: کافر بودن راوی، بالغ نبودن وی و اموری چون جنون، بدعتگذاری، دروغگویی، فسق و رفتار خلاف. [۱۰۰]
ضوابط الجرح و التعدیل، ص۱۳ـ۱۴.
[۱۰۱]
علم اصول الجرح و التعدیل، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۲.
۱۸ - فقدان عدالت، دلیل ضعف حدیثضمناً اصطلاحات موضوع، متروک، منکَر، مطروح، مُضَعَّف و مجهول، از اقسام حدیث ضعیف شمرده میشوند که دلیل ضعف آنها، عادل نبودن راوی است. [۱۰۲]
قواعد اصول الحدیث، ص۱۱۲ـ ۱۱۸.
۱۹ - منظور از ضبط راویمراد از ضبط، در نزد محدّثان آن است که راوی، شنیدههای خود را به گونهای حفظ کند که درباره آن شکی به خود راه ندهد و نیز محتوای آنها را به گونهای درک کند که با چیز دیگری اشتباه نکند و در فاصله اخذ حدیث تا ادای آن برای دیگران، این حالت را حفظ نماید [۱۰۳]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۱۹۰.
[۱۰۴]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۵۷.
[۱۰۵]
علوم الحدیث، ص۱۲۸.
[۱۰۶]
اهتمام المحدثین بنقد الحدیث (سنداً و متناً)، ص۲۱۲.
؛ همچنین لازمه آن، حفظ و هشیاری راوی در مراحل تحمل و ادای حدیث است، به طوری که از سهو و تردید و غفلت در امان باشد. [۱۰۷]
علم اصول الجرح و التعدیل، ج۱، ص۱۱۱.
البته مقصود این نیست که راوی در نقل احادیث خود هرگز خطا نکند، زیرا احراز چنین امری، به صورت عادی، محال است، بلکه مقصود آن است که خطای راوی کم باشد و دچار غفلت نشود. [۱۰۸]
مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۲، ص۴۴.
[۱۰۹]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۱۹۰.
[۱۱۰]
اهتمام المحدثین بنقد الحدیث (سنداً و متناً)، ص۲۱۳.
بدینگونه، ضبط نیز مانند عدالت، نسبی است [۱۱۱]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۱۹۲.
و سوء حفظ، مراتبی دارد. به عبارت دیگر:
الف) گاه اختلال در ضبط، بر اصالت حدیث، تأثیری نمیگذارد و موجب جرح راوی و نفی حدیث او نمیگردد. [۱۱۲]
تحریر علومالحدیث، ج۱، ص۴۳۶.
ب) گاه فساد و اختلال ضبط در حدی است که به موجب آن راوی با عناوینی چون «متروک الحدیث» یا «مُنکَرالحدیث» یا «مخلِّط» و نظایر آنها وصف میگردد. [۱۱۳]
تحریر علومالحدیث، ج۱، ص۴۵۶.
[۱۱۴]
معرفة الحدیث و تاریخ نشره و تدوینه و ثقافته عندالشیعة الامامیة، ص۷۶.
۲۰ - انواع ضبطضبط بر دو نوع است: ۱) ضبط در حافظه ۲) ضبط در کتاب [۱۱۵]
الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ص۱۱۱.
[۱۱۶]
اهتمام المحدثین بنقد الحدیث (سنداً و متناً)، ص۲۱۳.
[۱۱۷]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۱۹۱.
مراد از ضبط در حافظه، آن است که راوی، حدیث را به خاطر بسپارد، به طوری که هر زمان که بخواهد بتواند، بدون غفلت و فراموشی، آن را به همانگونه نقل کند. [۱۱۸]
الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ص۱۱۱.
[۱۱۹]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۱۹۱.
مراد از ضبط در کتاب، مراقبت و نگهداری از کتب و اصول حدیثی در فاصله ثبت حدیث در آنها و نقل از آنها برای دیگران است [۱۲۰]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۱۹۱.
، به طوری که کتابی که حدیث در آن ثبت شده از تحریف و بیش و کم محفوظ بماند، زیرا جاعلان حدیث و منحرفان از دستکاری کتب حدیث ابا نداشتهاند. [۱۲۱]
اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، ص۲۲۵.
و [۱۲۲]
معرفة الحدیث و تاریخ نشره و تدوینه و ثقافته عندالشیعة الامامیة، ص۷۱ـ۷۲.
۲۱ - عوامل مخلّ ضبط راویآنچه ضبط راوی را مختل میسازد متعدد است که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: ۱) فراوانی اشتباه راوی ۲) کثرت مخالفت منقولات راوی با دیگر راویان ۳) حفظ نامطلوب ۴) غفلت شدید ۵) غلط فاحش، به این معنی که خطای وی بر موارد صواب او فزونی یابد. ۶) جهل راوی به دلالتهای الفاظ، در صورت نقل به معنی. ۷) سهلانگاری در مقابله و تصحیح متون حدیثی ۸) نقل احادیث غریب (شاذّ) ۹) تلقین پذیری راوی [۱۲۳]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۳۱ـ۱۳۹.
[۱۲۴]
اهتمام المحدثین بنقد الحدیث (سنداً و متناً)، ص۲۲۸ـ۲۳۷.
[۱۲۵]
قواعد اصول الحدیث، ص۱۲۰.
۲۱.۱ - ضبط روایت و ملاک حسن و ضعفدر صورتی که راوی از جهت ضبط، به ندرت دچار اختلال گردد، حدیث او حسن [۱۲۶]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۱۰۴ـ۱۰۶.
[۱۲۷]
علوم الحدیث، ص۱۵۷.
و در صورت غیر ضابط بودن، حدیث او ضعیف، تلقی خواهد شد. [۱۲۸]
قواعد اصول الحدیث، ص۱۲۰.
۲۲ - فقدان ضبط، دلیل ضعف حدیثاصطلاحات «مُنکَر»، «متروک»، «مُعَلَّل»، «مُدَرَّج» (مُدَرَّجُ الاِسناد و مدَرَّجُ المَتْن) و «مقلوب» و نظایر آنها از اقسام حدیث ضعیفی هستند که علت ضعف آنها فقدان شرط ضبط دانسته شده است. [۱۲۹]
قواعد اصول الحدیث، ص۱۲۰.
۲۳ - ملاک تشخیص راوی ضابطیکی از طرق شناسایی راوی ضابط از غیر ضابط، مقایسه روایات او با روایات موثَّقانی است که به ضبط و اتقان معروفاند. [۱۳۰]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۲۰.
[۱۳۱]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۵۷.
۲۴ - اقسام جرح و تعدیلجرح و تعدیل یا به صورت مجمل و مبهم است یا به صورت مبین و مفسَّر. [۱۳۲]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۵۸.
[۱۳۳]
الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ص۱۱۵.
[۱۳۴]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۷۹ـ۹۵.
[۱۳۵]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۲۰۱ـ۲۰۳.
در نوع نخست (مجمل و مبهم)، «جارح» و «معدِّل» به صورت کلی به جرح یا تعدیل راوی میپردازند، مثلاً میگویند فلانی ثقه، صدوق، کذاب یا متهم است و در نوع دوم (مبین و مفسَّر)، دلیل و علت جرح یا تعدیل را نیز به طور واضح بیان میکنند. [۱۳۶]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۷۹ـ۸۰.
مثلاً نجاشی ، احمد بن محمد بن خالد برقی را ثقهای میداند که در عین حال از ضعفا روایت و بر احادیث مرسل، اعتماد میکرده است، همچنین محمد بن احمد بن داوود را نیز با ذکر دلیل، توثیق میکند که نمونهای از تعدیل مبین است. اما بیشتر جرح و تعدیلهایی که در کتابهای رجالی آمده از نوع جرح و تعدیل مجمل است. ۲۴.۱ - نظرات در میزان اعتبار این دو قسمدر باب میزان اعتبار این دو قسم در کتابهای درایه بحثهای مفصّل شده و در این باب، هفت دیدگاه مطرح شده است. [۱۳۹]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۵۸ـ۲۶۰.
[۱۴۰]
مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۲، ص۸۳.
[۱۴۱]
مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۲، ص۹۷.
[۱۴۲]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۷۹ـ۹۰.
[۱۴۳]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۲۰۱ـ۲۰۳.
۱) در بین این دیدگاهها، دیدگاه مشهور در بین شیعه و سنّی این است که تعدیل به صورت مجمل و کلی پذیرفتنی است، اما جرح، جز با تبیین و تفسیر پذیرفته نخواهد شد. [۱۴۴]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۲۰.
[۱۴۵]
الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ص۱۱۵.
[۱۴۶]
قواعد فی علم الحدیث، ص۸۳.
دلیل این مسئله این است که شهادت بر عدالت، حاصل معاشرت و آشنایی نسبتاً طولانی با راوی و بنابراین مبتنی بر مجموعهای از شواهد است که ذکر همه آنها مقدور نیست و نیازی هم بدان نمیباشد؛ لذا پذیرش تعدیل به صورت مبهم و مجمل مانعی ندارد؛ اما، جرح راوی جز با دلیل و بیان سبب جرح، پذیرفتنی نیست، زیرا اولاً جرح با امر واحدی قابل تحقق است که ذکر و حفظ آن دشوار نیست و ثانیاً دانشمندان در اینکه چه خصوصیتی موجب جرح راوی میشود اختلاف نظر دارند، زیرا ممکن است صفتی از منظری جرح، تلقی شود اما در حقیقت جرح نباشد، بنابراین باید سبب جرح بیان گردد تا مشخص شود که آیا جرح وارد است یا نه. [۱۴۷]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۲۰.
[۱۴۸]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۵۸.
[۱۴۹]
الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ص۱۱۵.
[۱۵۰]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۵۴. و قواعد فی علم الحدیث، ص۸۳.
۲) در مقابل این دیدگاه مشهور، دیدگاه ابوبکر باقلانی وجود دارد که بر اساس آن، پذیرش جرح مُجْمَل نیز مانعی ندارد، مشروط بر آن که جارح در کار خود، عالم و بصیر باشد. این عقیده بر این فرض مبتنی است که اگر کسی عالم به اسباب نباشد، جرح و تعدیل او پذیرفته نخواهد شد؛ بنابراین، حکم علمای رجال در جرح یا تعدیل راویان، فرع بر آگاهی آنان از سببهای جرح و تعدیل است. [۱۵۱]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۹۲.
[۱۵۲]
معجم مصطلحات الحدیث و لطائف الاسانید، ص۱۲۴ـ ۱۲۵.
[۱۵۳]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۵۶ ۵۷.
سیوطی [۱۵۴]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۶۰ـ۲۶۱.
این دیدگاه را نظر مختار باقلانی، غزالی، رازی و خطیب بغدادی دانسته است که ابوالفضل عراقی و بُلقینی بر آن صحه گذاشتهاند.
۲۵ - مصطلحات جرح و تعدیلعلمای رجال برای جرح و تعدیل، الفاظ و عباراتی خاص وضع کردهاند که به عنوان مصطلحات جرح و تعدیل شناخته شده است. مصطلحات جرح و تعدیل در ابتدا، یعنی دوره صحابه و تابعین، انگشت شمار بود؛ اما، با گذشت زمان، از حیث تعداد و مفاهیم، توسعه یافت [۱۵۵]
مباحث فی تدوین السنة المطهرة، ص۱۲۹ـ۱۳۰.
، به طوری که کتابهای مستقلی در این زمینه تألیف شده (الفاظ و عبارات الجرح و التعدیل.) یا در آثار مربوط به جرح و تعدیل بخشی به آن اختصاص داده شده است.
۲۵.۱ - انواع مصطلحات جرح و تعدیلمصطلحات جرح و تعدیل دو نوعاند: ۱) الفاظ ۲) عبارات. الفاظ جرح و تعدیل، الفاظی هستند که به صورت مفرد (مانند ثقه، صدوق، وَجْه) یا به صورت ترکیبی (مانند صالحالحدیث، سَییُ الحِفْظ، و مُنکَرالحدیث) به کار رفتهاند. [۱۵۶]
الفاظ و عبارات الجرح و التعدیل، ص۷.
عبارات جرح و تعدیل، جملاتی هستند که در خصوص جرح یا تعدیل یک راوی در کتب رجال وارد شده است، مانند یکْتَبُ حَدیثُهُ، ینْظَرُفیه و نظایر آنها. [۱۵۷]
المقنع فی علوم الحدیث، ج۱، ص۲۸۳.
[۱۵۸]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۹۲.
[۱۵۹]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۹۴.
استعمال الفاظ جرح و تعدیل از عبارات بیشتر است. [۱۶۰]
الفاظ و عبارات الجرح و التعدیل، ص۱۱.
بر مبنای طبقهبندی مصطلحات جرح و تعدیل، انواع کلی حدیث شناخته میشود.
هر یک از الفاظ یا عبارات جرح و تعدیل، دارای معنای ویژهای است که با استفاده از آن، وضع راوی و میزان اعتبار احادیثی که نقل کرده است، مشخص میشود. [۱۶۱]
الجرح و التعدیل، ج۱، ص۶ـ۷.
[۱۶۲]
الکفایه فی علم الروایة، ص۱۷۱ـ۲۲۷.
[۱۶۳]
الفاظ و عبارات الجرح و التعدیل.
۲۶ - مراتب جرح و تعدیل راویانجرح و تعدیل راویان، مراتبی دارد که علمای حدیث و رجال، هر چند با اختلافاتی، به آن پرداختهاند. [۱۶۴]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۴۵ـ ۱۴۸.
۱) ابن ابی حاتم رازی و به تبع او ابن صلاح، نَوَوی، و سیوطی برای هر یک از جرح و تعدیل، چهار مرتبه قائل شدهاند. [۱۶۵]
الجرح و التعدیل، ج۱، ص۱۰.
[۱۶۶]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۳۷ـ۲۴۰.
[۱۶۷]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۹۱ـ۲۹۷.
[۱۶۸]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۲۴۸ـ۲۵۳.
۲) ذهبی [۱۶۹]
میزان الاعتدال فی نقدالرجال، ج۱، ص۴.
و حافظ عراقی [۱۷۰]
الفیة الحدیث، ص۲۷۲.
، جرح و تعدیل را دارای پنج مرتبه دانستهاند. [۱۷۱]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۴۶ـ۱۴۷.
[۱۷۲]
معجم مصطلحات الحدیث و لطائف الاسانید، ص۱۳۶.
۳) لکنوی [۱۷۳]
الرفع و التکمیل فی الجرح و التعدیل، ص۱۴۷ـ۱۵۴.
توثیق و تعدیل را دارای چهار و جرح راوی را دارای پنج مرتبه دانسته است.
۴) ابن حجر عسقلانی مراتب جرح و تعدیل را به دوازده مرتبه افزایش داده است [۱۷۴]
تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۴ـ ۲۵.
[۱۷۵]
علوم الحدیث، ص۱۳۹.
که بیشتر محدّثان و رجالیان این تقسیمبندی را پذیرفتهاند. [۱۷۶]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۴۸.
۲۷ - مراتب تعدیل، بر حسب تقسیم راویانمراتب تعدیل، بر حسب تقسیم راویان، عبارتاند از: ۱) راویان حدیث در طبقه صحابه یا راویانی که با صیغه افعل تفضیل مانند «اَوْثَقُ النّاس»، «اَضْبَطُ النّاس» و «لا'اَحدَ اَثْبَتُ مِنه»، توثیق شدهاند. ۲) راویانی که با تأکید، توثیق شدهاند با تعابیری چون «ثِقَةٌ ثِقَةٌ»، «ثِقَةٌ حافِظٌٌ» یا «ثِقَةٌ ثَبْتٌ». ۳) راویانی که توثیق معمولی شدهاند با تعابیری نظیر «ثِقَةٌ»، «مُتْقِنٌ»، «ثَبْتٌ» و «عَدلٌ». ۴) راویانی که درجه آنها از راویان دسته سوم قدری پایینتر است، به عبارت دیگر، بهرغم این که توثیق شدهاند به ضبط و اتقان آنها تصریح نشده بلکه درباره آنها گفته شده است: «صَدوقٌ»، «مَأمونٌ»، و «لا'بَأْسَ بِه». ۵) راویانی که از راویان دسته چهارم اندکی پایینترند و به عبارت دیگر، تعابیر به کار رفته درباره آنان دلالت خاصی بر توثیق یا جرح آنان ندارد: مانند «فلانٌ شَیخٌ»، «رَوی' عَنْهُالنّ'اس» یا «حَسَنُ الحدیث». ۶) راویانی که حدیث اندکی از آنان نقل شده و به همین سبب، وضع آنان از حیث وثاقت یا ضبط مشخص نشده است، یا اندکی مورد جرح قرار گرفتهاند، در عین حال مورد جرح شدید هم قرار نگرفتهاند که موجب ترک حدیث آنها شود و معمولاً با تعبیراتی نظیر «لَینُالحدیث»، «مقبولٌ حَیثُ یتُابِع»، «صالحُالحدیث»، و «یکْتَبُ حَدیثهُ» وصف شدهاند. [۱۷۷]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۳۷ـ۲۳۹.
[۱۷۸]
المقنع فی علوم الحدیث، ج۱، ص۲۸۲ـ ۲۸۵.
[۱۷۹]
تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۴ـ ۲۵.
[۱۸۰]
علوم الحدیث، ص۱۳۹.
[۱۸۱]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۴۸ـ۱۴۹.
[۱۸۲]
قواعد فی علم الحدیث، ص۱۱۰ـ۱۱۶
درباره حکم اعتبار مراتب یاد شده، اکثر علمای حدیث، روایات چهار گروه نخست را «صحیح» و قابل احتجاج و استناد و روایات دسته پنجم را، به دلیل ابهام در ضابط بودن آنان، پس از تأمل و بررسی پذیرفتنی دانستهاند. روایات دسته ششم نیز در مرتبه پایینتر از مرتبه پنجم قرار دارد. [۱۸۳]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۴۹.
و [۱۸۴]
اصول الحدیث (علومه و مصطلحه)، ص۱۷۹.
[۱۸۵]
قواعد فی علم الحدیث، ص۱۱۴ـ۱۱۶.
۲۸ - مراتب جرح راویانمراتب جرح راویان، با صرف نظر از برخی اختلافات، چنین است: ۱) راویانی که توثیقی درباره آنها نرسیده و به عکس، مورد جرح ضعیف واقع شدهاند و به نوعی «مستور» یا «مجهول الحال»اند و از آنان با اوصافی چون «لَینُ الحدیث»، «فیه مقالٌ»، «یعْرَف» و «ینکَر» یاد میشود. ۲) راویانی که مورد جرح، قرار گرفته و تضعیف شدهاند، گرچه جرح به شکل مبهم و اشاره باشد، از این راویان با تعابیری چون «ضَعیفٌ»، «لایحْتَجٌّ به»، «حدیثُه مُنکَر»، «مُضطَرِبالحدیث» یاد میشود. ۳) راویانی که مورد جرح شدید قرار گرفتهاند و جز یک تن از آنان حدیث نقل نکرده و توثیق هم نشدهاند، که در این صورت «مجهولالهویه» خواهند بود، درباره این قسم از راویان، تعابیری چون «ضعیفٌ جِدّاً»، «لایکْتَبٌ حدیثُهُ»، «لاتَحِلُّ الرِّوایةُ عته»، به کار رفته است. ۴) راویانی که به دروغگویی و جعل حدیث، متهم یا به سبب دیگری جرح و قدح شدهاند، درباره آنها تعابیری چون «مُتَّهَمٌ بِالکِذْب»، «مَتَّهمٌ بِالوَضْع»، «یسْرِقُ الحدیثَ» آمده است. ۵) روایانی که به دروغگویی و جعل، وصف شدهاند و درباره آنها تعابیر تندتری چون «کَذّاب»، «وَضّاع»، «دَجّال»، «یکْذِبُ» وارد شده است. ۶) راویانی که در باره آنها تعابیری به کار رفته که مبالغه در دروغگویی آنان را نشان میدهد، مانند فلان «اَکْذَبُ النّاس» یا «الیه مُنتهَیالکِذْب» یا «هورُکنُ الکِذْب». [۱۸۶]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۳۹ـ۲۴۰.
[۱۸۷]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۹۴ـ ۲۹۵.
[۱۸۸]
مباحث فی تدوین السنة المطهرة، ص۱۳۲ـ۱۳۴.
[۱۸۹]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۵۰ـ۱۵۲.
در باره حکم اعتبار مراتب یاد شده، باید گفت احادیث چهار گروه اخیر، نه قابل احتجاج است نه قابل استشهاد [۱۹۰]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۵۱.
[۱۹۱]
اصول الحدیث (علومه و مصطلحه)، ص۱۷۹.
، اما احادیث پارهای از افراد دو مرتبه نخست، معتبر مینماید. [۱۹۲]
اصول الحدیث (علومه و مصطلحه)، ص۱۷۹.
۲۹ - صور تعارض جرح و تعدیلیکی از مسائل مهم در بحث جرح و تعدیل، مسئله تعارض جرح و تعدیل درباره یک راوی است. در این خصوص، این حالات قابل تصور است: ۲۹.۱ - تعارض قابل جمعالف) در مواردی تعارض جرح و تعدیل، صوری و ظاهری است و آن زمانی است که یک یا دو عالم رجالی، راوی را از جنبهای جرح و از جنبهای دیگر تعدیل کردهاند، به طوری که میتوان بین آنها جمع کرد، زیرا هر یک از جرح و تعدیل ناظر بر جنبهای از شخصیت راوی است. نظیر: ۱) داوری نجاشی درباره احمد بن محمد بن خالد برقی که از یک سو او را ثقه دانسته و از سوی دیگر گفته است که وی از ضعفا نقل حدیث و به احادیث مرسل، استناد و اعتماد میکند و نظیر این مطلب را درباره کَشّی کَشّی و تعداد دیگری از راویان نیز آورده است. ۲) نمونه دیگر، توثیق حُمَید بن زیاد و در عین حال، جرح وی به سبب واقفی بودن است. ب) گاه جرح و تعدیل یک راوی درباره یک ویژگی شخصیتی، اما مربوط به دو دوره از زندگانی راوی، است. در این حالت نیز جرح و تعدیل قابل جمع است و آن دسته از روایات راوی، که متعلق به دوران توثیق اوست پذیرفته میشود و روایات دوران عدم توثیق او قابل رد است. [۱۹۷]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۶۵.
۲۹.۲ - تعارض غیر قابل جمعاگر یکی از ویژگیهای راوی به دوگونه متفاوت وصف شود، مثلاً در کیفیت نقل حدیث، به راستگویی و دروغگویی موصوف شود، تعارضی پدید میآید که قابل جمع نیست. این حالت نیز به چند صورت قابل تصور است، از جمله: الف) این که تعارض جرح و تعدیل، از طرف عالم رجالی واحدی باشد، در این صورت، اگر اختلاف نظر، نتیجه تحقیق جدید وی باشد، ملاک امر آخرین نظر او خواهد بود؛ در غیر این صورت اگر بتوان بین دیدگاههای متفاوت او جمع کرد، بهتر است و الاّ در پذیرش دیدگاه وی باید قائل به توقف شد تا زمانی که به کمک قرائن جدید، یکی از دو طرف جرح یا تعدیل مرجّح شود. [۱۹۸]
ضوابط الجرح و التعدیل، ص۴۶.
[۱۹۹]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۶۸ـ۱۶۹.
ب) صورت دیگر این است که تعارض جرح و تعدیل، به دو یا چند عالم رجالی برگردد. این موضوع، اختلافیترین مسئله جرح و تعدیل است که منشأ دیدگاههای بسیار متفاوتی شده است. ۳۰ - نظریات تقدّم در تعارض جرح و تعدیلمامقانی مجموع این دیدگاهها را در پنج نظریه طبقهبندی کرده است [۲۰۰]
مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۲، ص۱۱۱ـ۱۱۷.
که اهمّ آنها سه نظریه است:
۳۰.۱ - تقدّم جرح بر تعدیل مطلقامقدّم داشتن جرح بر تعدیل به طور مطلق. اهل علم [۲۰۱]
الکفایه فی علم الروایة، ص۱۳۲.
و اکثر علما [۲۰۲]
مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۲، ص۱۱۲.
اتفاقنظر دارند که اگر راوی را یک یا دو نفر، جرح کنند و همین تعداد از علمای رجال [۲۰۳]
الکفایه فی علم الروایة، ص۱۳۲.
یا حتی تعداد بیشتر او را تعدیل کنند، جرح راوی بر تعدیل او، اولی و مقدّم است. این صحیحترین نظر، نزد فقها و علمای اصول است. [۲۰۴]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۶۲.
و [۲۰۵]
قواعد فی علوم الحدیث، ص۱۷۵.
البته گفتنی است که مقدّم شدن جرح بر تعدیل، گاه مقید به شروطی شده است [۲۰۶]
الاضافة (دراسات حدیثیة)، ص۲۱۵ـ۲۱۶.
[۲۰۷]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۶۲ـ ۱۶۸.
که از آن جمله: مفسَّر بودن جرح و مبهم بودن تعدیل است که شرطی اساسی است و مورد تأکید کسانی است که از نظر آنان، جرح جز به صورت مفسَّر پذیرفتنی نیست. [۲۰۸]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۲۰.
[۲۰۹]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۲۲۴.
[۲۱۰]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۶۲.
[۲۱۱]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۱۶۳.
[۲۱۲]
قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ص۱۹۶.
دلیل این شرط، سختگیری محدّثان در پذیرش جرح نسبت به تعدیل است، زیرا آنان تعدیل را به صورت مبهم میپذیرند، اما به عقیده آنان جرح، جز با بیان دلیل و سبب، پذیرفتنی نیست. [۲۱۳]
علوم الحدیث، ص۱۳۴ـ ۱۳۵.
۳۰.۲ - تقدّم تعدیل بر جرح مطلقاالف) درباره تقدیم تعدیل بر جرح به طور مطلق، برخی معتقدند که اگر نسبت تعدیلکنندگان بر جرحکنندگان فزونی یابد، تعدیل، مقدّم بر جرح خواهد بود. [۲۱۴]
مقدمه ابنالصلاح و محاسنالاصطلاح، ص۳۳۴.
[۲۱۵]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۶۳.
[۲۱۶]
قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ص۱۹۶.
خصوصاً اگر جرح به صورت غامض و تعدیل به صورت مفسَّر باشد. [۲۱۷]
نقد الحدیث فی علم الروایة و علمالدرایة، ج۱، ص۴۳۸ـ۴۳۹.
ب) اگر اهل توثیق و تعدیل، خود از افراد صاحبنام در فن جرح و تعدیل باشند، در این صورت، نظر آنان مقدّم بر جارحان خواهد بود، زیرا اصل بر عدالت راویان است و جرح آنان، امری عارضی است و بنابراین، فقط به استناد نظر جارح، اعتبار روایات، ساقط نخواهد شد. [۲۱۸]
قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ص۱۹۷.
[۲۱۹]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۲۰۳ـ۲۰۴.
ج) سُبکی [۲۲۰]
قاعدة فی الجرح و التعدیل، در اربع رسائل فی علوم الحدیث، ص۱۹.
از مقدّم کردن مطلق جرح بر تعدیل تحذیر کرده و بر آن است که نسبت به کسانی که عدالت و پیشوایی آنان در حدیث، ثابت شده است و توثیق کنندگان آنان، فراوان و جارحانشان اندکاند و احیاناً تعصب مذهبی یا عاملی از این قبیل، سبب جرح آنان شده، این جرح، قابل اعتنا نیست، زیرا اگر قاعده تقدیم جرح بر تعدیل، به نحو اطلاق، صحیح باشد، هیچیک از راویان متقدم و معتبر، از تبعات آن در امان نخواهند بود. [۲۲۱]
قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ص۱۹۷.
[۲۲۲]
قواعد فی علوم الحدیث، ص۱۷۶.
نظیر این دیدگاه، از برخی دیگر از بزرگان، از جمله احمد بن حنبل، ابن جریر و ابن عبد البرّ، نقل شده است. [۲۲۳]
تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۴۱.
[۲۲۴]
نقد الحدیث فی علم الروایة و علمالدرایة، ج۱، ص۴۳۹.
[۲۲۵]
الاضافة (دراسات حدیثیة)، ص۳۹۱.
در مقابل، علمای حدیث، این موضوع را، که فزونی تعدیلکنندگان بر جارحان یا مبهم بودن جرح راوی، دلیل قاطع بر تقدم تعدیل بر جرح است، رد کردهاند. [۲۲۶]
الکفایه فی علم الروایة، ص۱۳۴.
[۲۲۷]
الاضافة (دراسات حدیثیة)، ص۲۱۴ـ۲۱۶.
۳۰.۳ - تساوی جرح و تعدیل و لزوم مرجّحعدهای از علمای حدیث و رجال، طرفدار نظریه تساوی جرح و تعدیل و لزوم وجود مرجِّحاند، در این حالت، هیچ یک از دو طرف جرح یا تعدیل، بر دیگری تقدم پیدا نخواهد کرد، مگر با وجود مرجِّح. به عقیده آنان، در تعارض جرح و تعدیل، عمل بر ظن قویتر، ملاک عمل خواهد بود. [۲۲۸]
قاعدة فی الجرح و التعدیل، در اربع رسائل فی علوم الحدیث، ص۵۷.
[۲۲۹]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۲۰۵.
۳۱ - نظریه مشهور در تعارض جرح و تعدیلبه عقیده شیخ مرتضی انصاری [۲۳۰]
رسائل فقهیة، رساله ۱ (رسالة فی العدالة، ص۳۱.
، این نظریه در بین علمای فن، شهرت یافته که جرح، مقدّم بر تعدیل است و آن مبتنی بر این فرض است که مراد از عدالت، حسن ظاهر است و در این صورت شناخت حسن ظاهر نیازی به علم نخواهد داشت، لذا اظهار نظر جارح، حاکی از آن است که وی دارای علمی است که معدِّل از آن بیاطلاع است؛ اما اگر مراد از عدالت، ظهور ملکه تقوا در راوی باشد، چنین عدالتی جز با اختبار و آزمایش و گردآوری شواهد به دست نمیآید و همانند جرح، ریشهای جز در علم نخواهد داشت؛ لذا، با چنین معنایی از عدالت ـدر صورت تعارض جرح و تعدیل-، دلیلی بر تقدم جرح بر تعدیل باقی نمیماند. به عکس، چه بسا با علم به وقوع توبه (با فرض صدور جرح)، تقدیم تعدیل بر جرح لازم شود.
۳۲ - نقش مرجّحات در تعارض جرح و تعدیلمطابق دیدگاه سوم (تساوی جرح و تعدیل و لزوم مرجّح)، که سیره علمای رجال در طول تاریخ است، مرجّحات رجالی، نقش تعیین کنندهای پیدا میکنند و در صورت فقدان مرجّحات یا تساوی آنها، درباره راوی باید قائل به توقف شد. [۲۳۱]
اصول الحدیث (علومه و مصطلحه)، ص۱۷۵.
گفتنی است در ارزیابی مرجّحات، توجه به مقام و جایگاه علمی و دیدگاهها و علمای رجال، شناخت مکاتب رجالی و احیاناً معیارهای دیگر ضروری است. ۳۳ - شروط جارح و معدِّل۱) و ۲) و ۳) برای جارح و مُعَدِّل، شروط و اوصافی ذکر شده که سه مورد از آنها (عدالت، ضبط و هشیاری، و آگاهی از اسباب و عوامل جرح و تعدیل) را میتوان شروط و اوصاف اصلی جارح و معدّل، محسوب کرد. [۲۳۲]
دراسة فی مصطلح الحدیث، ص۲۱۱.
۴) شرایط دیگری نیز ذکر شده است که به نظر میرسد از لوازم شروط عدالت و آگاهی به اسباب جرح و تعدیل باشد، نظیر این که جارح و معدِّل به وجوه کلام عرب و معانی دقیق عبارات آشنا باشند تا لفظی را که متضمن معنای جرح نیست به عنوان جرح استعمال نکنند. [۲۳۳]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۷۶.
[۲۳۴]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۵۲.
۵) یا آن که از اِعمال تعصب در حقّ راوی برحذر باشند. [۲۳۵]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۷۶.
[۲۳۶]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۵۳.
۶) یا جارح و معدِّل از عداوت شخصی با راوی بر حذر باشند و جانب دارانه جرح و تعدیل نکنند، بلکه صبور و حلیم [۲۳۷]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۵۳.
۷) به صفاتی مانند تقوا، ورع و صدق و راستی موصوف باشند. [۲۳۸]
منهج النقد فی علوم الحدیث، ص۹۳.
[۲۳۹]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۷۵.
در مقابل، ویژگیهای مذکَّر یا آزاد بودن جارح و معدِّل، شروط ضروری نیست [۲۴۰]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۷۷.
بلکه تعدیل زن و عبد آشنا به اصول جرح و تعدیل، پذیرفتنی است و تنها باید از قبول تزکیه طفل نابالغ ناآگاه به احکامِ افعال مکلفان، خودداری کرد. [۲۴۱]
الکفایه فی علم الروایة، ص۱۲۳.
[۲۴۲]
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۷۲.
۸) نیز لازم است جارح و معدِّل، با استناد به نظر علمای فن سخن بگویند [۲۴۳]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۵۲.
و بدون مبنا به جرح و تعدیل کسی اقدام نکنند و در مقام جرح و تعدیل، جانب اعتدال را رعایت کنند تا راوی بدون جهت بالاتر یا پایینتر از مرتبه خود، توصیف نشود.
۹) نیز جرح در حد حاجت و ضرورت صورت پذیرد. ۱۰) اگر درباره یک راوی، جرح و تعدیل وارد شده، به نقل هر دو، مبادرت کنند و اگر ضرورتی به جرح پیدا نشود، آن را مطرح نکنند [۲۴۴]
منهج النقد فی علوم الحدیث، ص۹۵.
؛ از اینرو، به هر جرحی نباید اهمیت داد مگر آن که از سوی اهل آن باشد آن هم با کلمه یا عبارت روشن. [۲۴۵]
تحریر علومالحدیث، ج۱، ص۳۵۸.
۳۴ - ملاک جرح معتبرجرح معتبر، جرحی است که، گر چه یک جارح، آن را بیان کند، به صورت مُفَسَّر و واقعاً جرح باشد، ضمناً این جرح را جارح نافذ دیگر، با دلیل، رد نکند [۲۴۶]
تحریر علومالحدیث، ج۱، ص۵۵۰.
، زیرا در کتب رجال، عدهای به سبب اختلاف عقیده یا امور دیگر، برخی از راویان را جرح کردهاند که این طعن و جرحها وارد نیست و از آن مهمتر باید به جرح راویانی اشاره کرد که آن راویان از جارح موثقتر، دارای قدر و منزلت بیشتر و آگاهتر به حدیث بودهاند. چنین جرحهایی مطلقاً اعتبار ندارد. [۲۴۷]
اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۷۴ـ ۷۸.
[۲۴۸]
منهج النقد فی علوم الحدیث، ص۹۳.
[۲۴۹]
منهج النقد فی علوم الحدیث، ص۹۶.
[۲۵۰]
دراسات فی الجرح و التعدیل، ص۵۲-۵۳.
۳۵ - آثار مربوط به جرح و تعدیل راویاندر زمینه جرح و تعدیل راویان، بنا به ضرورتی که وجود داشته کتابهای کوچک و بزرگ فراوانی، خاصه در میان اهل سنّت، نوشته شده است که میتوان مجموع آنها را به سه دسته تقسیم کرد: دسته اول: کتابهایی که تنها به ذکر راویان مورد اعتماد (ثِقات) و تعدیل شده میپردازد، نظیر: ۱) کتاب الثقات، از احمد بن عبداللّه بن صالح عِجلی (متوفی ۲۶۱) ۲) کتاب الثقات، از محمد بن احمد بن حِبّان بُستی. (متوفی ۳۴۵ ) دسته دوم: کتابهایی است که تنها به ذکر راویان جرح و تضعیف شده (ضُعفا) میپردازد، همچون: ۱) کتاب الضعفاء الصغیر، از محمد بن اسماعیل بخاری (متوفی ۲۵۶) ۲) کتاب الضعفاء و المتروکین، از نَسایی (متوفی ۳۰۳) ۳) معرفة المجروحین من المحدّثین، از ابنحبّان بُستی ۴) الکامل فی ضُعفاء الرجال، از عبداللّه بن عدی جرجانی (متوفی ۳۶۵) ۵) کتاب الضعفاء، از محمد بن عمر عقیلی (متوفی ۳۲۲) ۶) میزان الاعتدال فی نقد الرجال، از شمس الدین محمد بن احمد ذهبی (متوفی ۷۴۸) و از کتابهای شیعه: ۷) کتاب الضعفاء فی تاریخ الائمه، از احمد بن ابراهیم بن ابی رافع ۸) کتاب الضعفاء ابن الغضائری. دسته سوم: کتابهایی است که حاوی مجموع ثقات و ضعفا و مجروحین است، نظیر: ۱) کتاب التاریخ و العلل، از یحیی بن مَعین (متوفی ۲۳۳) ۲) العلل و معرفة الرجال، از احمد بن حنبل (متوفی ۲۴۱) ۳) التاریخ الکبیر، از محمد بن اسماعیل بخاری (متوفی ۲۵۶) ۴) الجرح و التعدیل، از عبد الرحمان بن ابی حاتِم (متوفی ۳۲۷) و از کتابهای شیعی: ۵) رجال النجاشی، از احمد بن عباس نجاشی (متوفی ۴۵۰) ۶) اختیار معرفة الرجال و الفهرست، از طوسی ۷) کتاب الرجال ابن داوود حلّی و خلاصة الاقوال علامه حلّی (برای آگاهی بیشتر در این زمینه رجوع کنید به کتاب مباحث فی تدوین السنة المطهرة.) [۲۵۲]
مباحث فی تدوین السنة المطهرة، ص۱۳۵ـ۱۶۰.
۳۶ - محلّ مبحث جرح و تعدیل در کتب شیعهگفتنی است که علمای شیعه، غالباً بحث جرح و تعدیل راویان را در کتابهای اصول فقه، مبحث تعارض ادلّه و تعادل و ترجیح مطرح کردهاند [۲۵۳]
توضیح المقال فی علم الرجال، ص۲۳۹.
؛ ضمن آن که در بیشتر کتابهای رجالی متقدم شیعه (به استثنای دو اثر رجالی علامه حلّی و ابن داوود حلّی)، ثقات از ضعفا تفکیک نشدهاند.
۳۷ - فهرست منابع• قرآن. • ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت. • ابن اثیر، جامع الاصول فی احادیث الرسول، چاپ عبدالقادر ارناؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. • ا بن حجر عسقلانی، تقریب التهذیب، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵. • ابنحجر عسقلانی،تهذیب التهذیب، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛ • ابنحجر عسقلانی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن ۱۳۲۹ـ۱۳۳۱، چاپ افست بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱. • ابن صلاح، مقدمه ابنالصلاح و محاسن الاصطلاح، چاپ عائشه عبدالرحمان (بنت الشاطی)، قاهره ۱۹۷۴. • ابن عبد اللطیف، ضوابط الجرح و التعدیل، مدینه ۱۴۱۲. • ابن مُلَقَّن، المقنع فی علوم الحدیث، چاپ عبداللّه یوسف جدیع، احساء ۱۴۱۳/۱۹۹۲. • ابن منظور، لسان العرب، بیروت، تاریخ مقدمه ۱۳۰۰. • امین ابولاوی، علم اصول الجرح و التعدیل، المملکة العربیة السعودیة ۱۴۱۸/۱۹۹۷. • اسماعیل سالم عبد العال، دراسات فی علوم الحدیث، قاهره ۱۹۹۲. • محمد ضیاء الرحمان اعظمی، دراسات فی الجرح و التعدیل، بنارس ۱۴۰۳/۱۹۸۳. • محمد ضیاء الرحمان اعظمی، معجم مصطلحات الحدیث و لطائف الاسانید، ریاض ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹. • مرتضی بن محمد امین انصاری، رسائل فقهیة، رساله۱ (رسالة فی العدالة)، قم ۱۴۱۴. • احمد ایوب، منتهی الامانی بفوائد مصطلح الحدیث للمحدث الالبانی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۳. • محمد بازمول، الاضافة (دراسات حدیثیة)، ریاض ۱۴۱۵/۱۹۹۵. • محمد باقر بهبودی، معرفة الحدیث و تاریخ نشره و تدوینه و ثقافته عندالشیعة الامامیة، تهران ۱۳۶۲ ش. • ابوالیقظان عطیه جبوری، مباحث فی تدوین السنة المطهرة، قاهره ۱۹۷۲. • عبداللّه بن یوسف جدیع، تحریر علومالحدیث، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳. • اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح (تاجاللغة و صحاح العربیة)، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷. • حسین حاج حسن، نقد الحدیث فی علم الروایة و علمالدرایة، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. • مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. • عبد الرحیم بن حسین حافظ عراقی، الفیة الحدیث، چاپ احمد محمد شاکر، ویلیها شرحها فتح المغیث بشرح الفیة الحدیث، چاپ محمود ربیع، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸. • احمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، کتاب معرفة علوم الحدیث، چاپ سیدمعظم حسین، حیدرآباد ۱۹۳۷، چاپ افست مدینه ۱۳۹۷/۱۹۷۷. • علی بن حسن حلبی اثری، النکت علی نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ریاض ۱۴۱۴/۱۹۹۴. • محمد عجاج خطیب، اصول الحدیث (علومه و مصطلحه)، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱. • احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایه فی علم الروایة، چاپ احمد عمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. • محمد بن احمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت. • عبد الوهاب بن علی سبکی، قاعدة فی الجرح و التعدیل، در اربع رسائل فی علوم الحدیث، چاپ عبدالفتاح ابوغدّه، بیروت، مکتب المطبوعات الاسلامیة، ۱۴۱۰/۱۹۹۰. • محمد لقمان سلفی، اهتمام المحدثین بنقد الحدیث (سنداً و متناً)، ریاض ۱۴۰۸/۱۹۸۷. • عبد الرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. • زین الدین بن علی شهید ثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، قم ۱۳۸۱ ش. • صبحی صالح، علوم الحدیث، دمشق ۱۳۷۹/۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش. • محمد بن حسن طوسی، العدّة فی اصول الفقه، چاپ محمدرضا انصاری قمی، قم ۱۳۷۶ ش. • محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماءالمصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰. • احمد معبد عبدالکریم، الفاظ و عبارات الجرح و التعدیل، ریاض ۱۴۲۵/۲۰۰۴. • نور الدین عتر، اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، دمشق ۱۴۲۲/۲۰۰۱. • نور الدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. • ظفر احمد عثمانی تهانوی، قواعد فی علوم الحدیث، ریاض ۱۴۰۴/۱۹۸۴. • محمد علی قاسم عمری، دراسات فی منهج النقد عند المحدثین، اردن ۱۴۲۰/۲۰۰۰. • محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت، دارالجیل. • محمد جمال الدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷، چاپ افست ۱۴۱۴/۱۹۹۳. • محمدبن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ش. • علی کنی تهرانی، توضیح المقال فی علم الرجال، چاپ محمدحسین مولوی، قم ۱۳۷۹ ش. • حبیب احمد کیرانوی، قواعد فی علم الحدیث، بیروت ۱۹۹۰. • محمد عبدالحی لکنوی، الرفع و التکمیل فی الجرح و التعدیل، چاپ عبدالفتاح ابوغده، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۰. • عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۳. • مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت، دارالفکر. • احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷. • صدیق بشیر نصر، ضوابط الروایة عند المحدثین، طرابلس ۱۴۰۱/ ۱۹۹۲. • ابراهیم نعمه، دراسة فی مصطلح الحدیث، موصل ۱۴۰۶/ ۱۹۸۵. • احمد عمر هاشم، قواعد اصول الحدیث، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. ۳۸ - پانویس
۳۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله جرح و تعدیل، ص۴۶۱۹. |